نمایش آثار هنری بینظیری که در زیرزمین موزه هنرهای معاصر تهران سال ها “خاک خوردهاند”، میتواند از مهمترین رویدادهای فرهنگی برای برلین باشد.
نمایشگاهی که پیشفروش بلیطهای آن از مدتها پیش شروع شد، اما چند هفته مانده به افتتاح آن، گفته شد که فعلا خبری از برگزاری نیست. بیشتر رسانهها نوشتند که نمایشگاه احتمالا هرگز برگزار نخواهد شد. ولی رئیس بنیاد میراث فرهنگی پروس علت تاخیر را “قابل درک” میداند و به برگزاری آن خوشبین است.
۶۰ اثر هنری با عنوان “گنجینه تهران؛ موزه هنرهای معاصر تهران در برلین” در حقیقت باید الان بر دیوارهای تالار “گالری نقاشی” این شهر آویخته شده باشند و آماده روز افتتاح (۱۴ آذر/ ۴ دسامبر) که جمعیتی مشتاق به تماشای آنها بیایند.
در برلین همه چیز برای نمایش برگزیدهای از آثار مشهورترین هنرمندان اروپا، آمریکا و ایران آماده شده است. کارهایی از مجموعه بزرگی که فرح پهلوی در سالهای هفتاد میلادی خریداری کرد و به شکل عجیبی از فراز و نشیب سالهای بعد از انقلاب جان سالم به در بردند. ۳۰ اثر غربی و ۳۰ اثر ایرانی منتظر چراغ سبز از تهران هستند تا راهی آلمان شوند.
آیا مشکلات تاخیر در افتتاح نمایشگاه “فنی و لجستیکی” هستند؟
به سایت “گالری نقاشی” که سر بزنید، پنج اثر جلوی چشمتان رژه میروند؛ از اندی وارهول، جکسون پولاک، لیلی متین دفتری، ، محسن وزیری مقدم و مهدی حسینی.
پوستر آنلاین این نمایشگاه در وبسایت “گالری ملی” نیز با نامهای بسیاری از سرشناسترین هنرمندان قرن بیستم تزئین شده است؛ از پیکاسو، هانسون، رنوار، مونه، ون گوگ، تا مارک روتکو، روی لیختناشتاین، آلبرتو جاکومتی و ماکس ارنست، و خیلیهای دیگر.
درباره علت تاخیر برگزاری نمایشگاه گمانهزنیهای بسیاری شده است. برخی آن را زیر سر “مخالفت محافظهکاران” در ایران دانستهاند. هرمان پارتسینگر، رئیس “بنیاد میراث فرهنگی پروس” برای توضیح دلیل به تاخیر افتادن نمایشگاه با احتیاط از واژههایی مانند “مشکلات فنی و لجستیکی” استفاده میکند و در یک گفتوگوی تلفنی به بیبیسی میگوید: “تاخیر فعلی تنها به تغییرات در وزارت فرهنگ ایران برمیگردد. عوض شدن وزیر باعث شد که کار زمین بماند و تصمیمات لازم گرفته نشود. البته فکر میکنم که این قابل درک است که وزیر جدید نتواند به سرعت زیر همه قرار و مدارهای قبلی را امضا کند و ابتدا باید کل پروسه را بررسی کند. مشکلات بیشتر فنی و لجستیکی است.”
از سخنان او برمیآید که نسبت به احتمال برگزاری نمایشگاه خوشبین است.
میهمان “ناخوانده” نمایشگاه؟
شاید طبیعیترین اتفاقی که ممکن است با افتتاح این نمایشگاه رخ دهد، حضور کسی باشد که وجود این مجموعه در موزه هنرهای معاصر تهران، به ابتکار اوست: فرح پهلوی، ملکه سابق ایران. او در مصاحبه با گاردین گفته است که امیدوار است پول حاصل از نمایش این آثار به ترمیم و بازسازی خود آنها و موزه هنرهای معاصر کمک کند. فرح پهلوی این را هم گفته است که قصد دارد از نمایشگاه بازدید کند.
هرمن پارتسینگر در پاسخ به این سوال که آیا او در لیست میهمانان قرار دارد یا نه، میگوید: “ما هنوز فهرستی از مهیمانان نداریم و هیچ اقدامی برای ارتباط با او نکردهایم. در هرحال چند دهه است که در ایران مسئولان سیاسی دیگری برسرکارند.”
او اضافه می کند: “درست است که ایده جمعآوری این آثار از او (فرح پهلوی) بوده و این کار بزرگی بوده است زیرا اکنون ایران صاحب بزرگترین مجموعه آثار هنری قرن بیستم در خارج از مرزهای اروپا و آمریکاست که البته با دلارهای نفت خریداری شدهاند. در هرحال اگر او بخواهد به دیدن نمایشگاه بیاید، مثل هر بازدید کننده دیگری مقدماش گرامی است. آلمان کشوری آزاد است و هرکس که بخواهد میتواند به دیدن این نمایشگاه بیاید. اما او نقش رسمی در رابطه با این نمایشگاه نمیتواند داشته باشد.” به عبارت دیگر به ادعای پارتسینگر، فرح پهلوی به افتتاحیه رسمی دعوت نخواهد شد.
ضمانتی برای بازگشت گنجینه تهران وجود دارد؟
در میان جامعه هنرمندان ایرانی این نگرانی وجود داشت و شاید هنوز هم وجود داشته باشد که این آثار در گیرودار دعواهای حقوقی به موزه هنرهای معاصر بازگردانده نشوند و “معاملهای پنهانی” در کار باشد. این نگرانی تا حدی است که ماه گذشته وزیر خارجه آلمان در نامهای به همتای خود محمدجواد ظریف نوشت که طبق قوانین آلمان “تضمین میشود که تمامی آثار باید به موزه هنرهای معاصر تهران بازگردانده شود و تا هنگام عودت آثار، هیچ گونه شکایت دادگاهی جهت تحویل، ضبط، توقیف و یا اقدامات اجرایی مجاز نیست.”
“شکایت دادگاهی” که وزیر خارجه آلمان در این نامه به آن اشاره کرده است، مبتنی بر این گمانه زنی است که ممکن است اسنادی وجود داشته باشند که نشان دهند این آثار نه به موزه هنرهای معاصر تهران، که به فرح پهلوی و نزدیکان او تعلق دارد.
آیا آلمان وعده بیهوده داده است؟
رئیس “بنیاد میراث فرهنگی پروس” در پاسخ میگوید: “ما در مورد این نمایشگاه، مثل همه نمایشگاههای دیگر، منشاء و اصالت آثار را در رابطه با مسئله مالکیت آنها را بررسی کردهایم و این موضوع تقریبا روشن است که این مجموعه به موزه هنرهای معاصر تعلق دارد و از اموال عمومی ایران محسوب میشود. آلمان هم ضمانت رسمی به دولت ایران داده و به همین دلیل جای هیچ نگرانی نیست.”
معیار انتخاب
ارزش هنری که تک تک این آثار دارند و شکل به وجود آمدن این مجموعه آن را به ترکیبی حساس و تاریخی برای ایران تبدیل کرده است. به همین دلیل نیز نحوه انتخاب این آثار برای نمایش در برلین یکی از حاشیه های سیاسی است که به نگرانی درباره “معامله” بر سر آن ها در جامعه هنرمندان و گالریداران ایران دامن زده است.
انتقاد اهالی هنر از طرف ایرانی برگزاری نمایشگاه، از جمله مجید ملانوروزی، رییس موزه هنرهای معاصر و علی مرادخانی، معاون امور هنری وزارت ارشاد این است که چرا روند کار شفاف نیست و چرا معلوم نیست کدام آثار و بر اساس چه معیاری انتخاب میشوند.
پاسخ مسئولان دست کم تا اوایل آبان ماه، یعنی یک سال پس از مذاکرات اولیه بر سر برگزاری نمایشگاه هنوز این بوده است که فهرست نهایی روشن نیست چون “تعدادی از آثار انتخابشده برای نمایشگاه مشکل مرمتی دارند.”
هرمان پارتسینگر در مورد معیار انتخاب آثار میگوید: “همکاران ما برای انتخاب این آثار چند بار به تهران سفر کردهاند و از میان آثار هنرمندان غربی آنهایی را برگزیدهاند که برای خود ما از همه جالبتر هستند؛ آثاری که برخلاف بسیاری کارهای دیگر که همیشه و در خیلی از نمایشگاه ها دیده شده اند، سالهاست از انظار پنهان ماندهاند و به همین خاطر هم به این میمانند که گویی تازه از آتلیه بیرون آمده اند. آثار هنرمندان ایرانی را هم موزهداران ما همراه با همکاران ایرانیشان، انتخاب کردند. مجموعهای از کارهایی که تحت تاثیر جریان هنری غرب در آن سالها و یا به شدت پایبند هنر سنتی ایران بوده است. این به نظر ترکیب بسیار جالبی است.”
تغییر سیاست فرهنگی؟
انتقادهایی هم به طرف آلمانی میشود. از جمله به تکرار این باور که “برگزاری نمایشگاه میتواند گامی برای بهبود مناسبات میان دو کشور باشد” یا به “بازتر شدن فضای هنری در ایران” کمک کند. خیلی از هنرمندان در داخل و خارج از ایران، هیچ ارتباطی میان این پروژه و نشانههایی از تغییر جهت سیاست فرهنگی حکومت ایران نمیبینند. اما رئیس “بنیاد میراث فرهنگی پروس” نظر دیگری دارد:
“به نظر من این قضاوت درست نیست و اینطور هم نیست که هنرمندان ایرانی به هیچ شکلی با این نمایشگاه در ارتباط قرار نگرفتهاند. موسسه گوته یک برنامه هنری، فرهنگی گسترده را در کنار این نمایشگاه سازماندهی کرده و از هنرمندان ایرانی، از دستاندرکاران فلسفه، نویسندگان و فیلمسازان دعوت کرده است تا برای اجرای برنامههای مختلف به برلین بیایند.
یک نکته دیگر هم باید برایمان روشن باشد؛ با این پروژه ما تنها یک قدم برداشتهایم. قدمی که هم ما و هم وزارت خارجه آلمان آن را حرکت درستی در راستای همکاریهای فرهنگی مشترک میدانیم. طبیعی است که با این گام هنوز تفاوتها در جامعه و فرهنگ دو کشور حل نشده است. معنای این قدم هنوز این نیست که روش برخورد و نگاه ما به بسیاری مسائل به یکدیگری شبیه یا نزدیک باشد و یا بسیاری مشکلات حل شده باشند. این تنها شروع یک دیالوگ است و اتفاقا با کشورهایی با پیچیدگیهای سیاسی، باید باب گفتوگو را باز کرد. به نظر من نمیتوان هر ارتباطی را قطع کرد و وارد فاز سکوت شد.”
هزینه این پروژه نزدیک به سه میلیون یورو است. به گفته هرمان پارتسینگر، این شامل همه مخارج از جمله ارسال، برپایی نمایشگاه در برلین و مرمت برخی آثار میشود. مبلغی که برای نمایشگاهی در این ابعاد چندان غیر متداول نیست.
اگرچه رسانههای آلمان درباره شرایط نامناسب نگهداری این آثار و صدمات احتمالی به آنها نوشتهاند، اما پارتسینگر میگوید: “بیشتر آنها در وضع بسیار خوبی هستند. تنها برخی آثار که به قبل از سال ۱۹۴۵ بر میگردند باید مرمت شوند و برای این کار متخصصانی را به ایران فرستادهایم و آنها هم کارشان را انجام دادهاند.”
ظاهرا همه کارها انجام شده و تنها یک چیز مانده است؛ برگزاری نمایشگاه. طرف آلمانی امیدوار است که این کار دیر یا زود داشته باشد، اما سوخت و سوز نداشته باشد.