شهرزاد فیلمی شتابزده است که میتوانست اینطور نباشد، اگر تا این حد بر روی کلیشهها پافشاری نمیکرد.
هامون دشتی:وقتی کلاهمخملیها در مرکز شهر سروصدایی راه انداختند و آن برنامه افتتاحیه بدیع و باشکوه برای سریال شهرزاد تدارک دیده شد، صحبت از پخش سریالی درباره ماجراهای کودتای ۲۸ مرداد بود.
گرچه به نظر میرسید این بزرگنمایی بخشی از ایده تبلیغاتی سازندگان سریال است، اما در نهایت آنچه به بازار آمد، سریالی خوشساخت بود که مستقیماً به حوادث سالهای کودتا نمیپرداخت، اما داستانی جذاب را در بستر فضای سرد و خفقانآور روزهای پس از کودتا روایت میکرد.
وفاداری شهرزاد به قواعد درام
ماجراهای فصل اول شهرزاد نه آنچنان دور از ذهن بود که بهتمامی برای مخاطب باورناپذیر باشد، نه چنانکه تازگیها مد شده – و سعی میکنند به ضرب و زور تکنیک و نگاتیو سوپر ۳۵ واقعیت نمایی کنند – ژست وفاداری به حقیقت به خود گرفته بود. هنوز هم مهمترین امتیاز شهرزاد، وفاداری به قواعد درام است، اما میان فصل نخست شهرزاد و قسمت جدید آن یک تفاوت عمده وجود دارد.
کشمکش اصلی بخش نخست، گرفت و گیر عشاق قدیمی برای رسیدن به وصال یکدیگر بود. ماجرا خوب پیش رفت و سر بزنگاه هم نیروهای شر گرفتار عقوبت شدند و باران و چشمهای خیس و باقی ماجرا که نمیشود نشانش داد و مخاطب باهوش و کارکشته سریالهای ایرانی خودش از روی نشانهها حدس میزند!
چالش جدی ایجاد کشمکش در فیلمنامه
به نظر میآید با توجه به ختم خیلی از ماجراها و فوت بزرگ آقا، سازندگان سریال در فصل دوم با چالشی جدی برای ایجاد کشمکش در فیلمنامه روبهرو شدهاند. در نهایت هم سادهترین راه و شاید نخستین موضوعی را که به ذهنشان رسیده، انتخاب کردهاند.
اینکه قباد، (آنتاگونیست) قلدرمآبانه میخواهد شهرزاد را دوباره به چنگ بیاورد. از آنطرف آدمهای خوب (پروتاگونیست) میخواهند کاری کنند که این اتفاق نیفتد. معلوم است که این کشمکش برای بیننده تعلیقی ایجاد نمیکند، چون میداند قرار نیست شهرزاد به خانه قباد برگردد. برای رفع این مشکل، نویسنده دست به دامن تعداد زیادی ماجرای فرعی شده که به دلیل همین تعدد شخصیتها، شخصیتپردازی بهدرستی انجام نمیشود و بیننده هم با ماجراها همراه نمیشود.
نمونه آشکار این ضعف، شخصیت بهبودی با بازی رضا کیانیان است. درحالیکه این شخصیت میتوانست نقطه اتکای مهمی برای داستان فیلم باشد، به دلیل شتابزدگی به کپی دست چندم شخصیتهای فیلم نوآر تبدیل شده است. بقیه شخصیتها هم در حد تیپ ظاهر شدهاند.
فیلمی شتابزده
مشکل اصلی این سریال این است که در واقع شهرزاد فیلمی درباره بزرگآقا (ها) درحالیکه بزرگ آقا در فصل پیش مرده است. فصل نخست این سریال نقاط عطف درخشانی در بیان رابطه قدرت و زورمداران داشت، درباره رابطه حکومت و هنر حرفهایی بیان میکرد و با کنکاش در گذشته به دنبال ریشهیابی مشکلات حال حاضر بود.
شهرزاد فیلمی شتابزده است که میتوانست اینطور نباشد، اگر تا این حد بر روی کلیشهها پافشاری نمیکرد.