فناوری بلاکچین با شفافیت بخشیدن به پروسههای تبادل اطلاعات، فرصت اعتمادسازی فوقالعادهای در اختیار کسبوکارها قرار میدهد و هدفگذاری تبلیغات را دقیقتر میکند. امروز شرکتها بیش از هر زمان دیگری در حال جمعآوری دادهها هستند؛ چراکه اغلب تصمیمگیریهای مهم کسبوکار بر پایهٔ آنالیز داده صورت میگیرد. چهار فاکتور اصلی کیفیت تجزیهوتحلیل و پردازش کلان داده را مشخص میکنند؛ حجم، سرعت، تنوع، صحت.
تاکنون شواهد و قرائن زیادی اهمیت سه فاکتور اول را به ما ثابت کردهاند. بهعنوانمثال (حجم) بیشتر داده، کارایی تصمیمگیریهای بازاریابی سیستماتیک و همچنین مالی و بانکداری را بهبود میدهد،یا همانطور که تحقیقات نشان میدهد، شرکتها با ارزیابی دادههای (سریع) مانند اطلاعات تلفن همراه، میتوانند مشتریان خود را بهتر درک کنند.
در حوزهٔ مطالعات آکادمیک، دادههایی که از (تنوع) بیشتری برخوردارند، نظیر دادههایی که در قالب متن، تصویر و ویدیو ظاهر میشوند، به پیشبینیهای دقیقتر محققان کمک میکنند. اما وقتی صحبت از صحت، دقت و شفافیت دادهها است، تکنولوژی بلاکچین میتواند به رفع محدودیتهای موجود کمک کند و بازاریابی مبتنی برداده، یکی از صنایعی است که از مزایای این فناوری جدید بهرهمند میشود.
در سالهای اخیر، یکی از بزرگترین چالشهای برندها و تبلیغکنندگان، این بود که نمیتوانستند مطمئن باشند بودجهٔ بازاریابی آنها، چگونه خرج شده است. تبلیغات دیجیتال پروسهٔ پیچیدهای است؛ زیرا اطمینان حاصل کردن از اینکه رسانهٔ خریداریشده، دقیقاً خروجی دلخواه را ارائه میدهد کار آسانی نیست. نرخ کلاهبرداری تبلیغاتی روزبهروز بیشتر میشود و هزینهٔ سنگینی به بازاریابان و ناشران تحمیل میکند.
در سال ۲۰۱۶ حدود ۵۶ درصد از پولی که روی تبلیغات تصویری سرمایهگذاری شده، به علت کلاهبرداریها و خروجیهای جعلی، ازدسترفته است. انتظار میرود که هزینهٔ کلاهبرداریهای تبلیغاتی در یک دههٔ آینده به ۵۰ میلیارد دلار افزایش پیدا کند.
آخرین مطالعات در مورد تبلیغات برنامهریزیشده، نشان میدهد که ۷۹ درصد از شرکتها از عدم شفافیت پروسهها نگراناند و یکسوم آنها از حضور واسطههایی که عملکرد آنها قابلپیگیری نیست، ناراضیاند. به همین دلیل است که برندهای معتبری نظیر P&G بودجهٔ تبلیغات خود را کاهش میدهند؛ زیرا آژانسهای تبلیغاتی، شفافیت مورد انتظار آنها را برآورده نکردهاند.
بلاکچین از طریق آگهیهای تأییدشده توسط تکتک مصرفکنندگان و اعتبارسنجی آنها، شفافیت بیشتری به پروسههای بازاریابی مبتنی برداده میبخشد و تضمین میکند که یک فرد واقعی پشت هر یک از قراردادهای رسانهای است. بازاریابان به کمک بلاکچین کنترل دقیق محصولات خود را در دست خواهند داشت و بهطور واضح میبینند که تبلیغات آنها، کجا و به چه افرادی عرضه میشود. بهاینترتیب اطمینان حاصل میکنند که طرفداران واقعی و مصرفکنندگان محتوای آنان را دیدهاند نه رباتهای خودکار.
یکی دیگر از نقاط ضعف اقتصاد تلفن همراه، تجربهٔ کاربری است. شرکتها دائماً مشتریان خود را با تبلیغات، ایمیلها، کوپنها و پیامهای بیشمار، غرق میکنند. البته آنها به این دلیل انواع مختلف پیامها را برای مخاطبان ارسال میکنند که ترجیحات مصرفکنندگان را بهخوبی نمیشناسند.
تجربهٔ فعلی، مثل این است که تعداد بسیار زیادی دارت را به هوا پرتاب کنیم و امیدوار باشیم یکی از آنها به هدف اصابت کند. نظرسنجیها نشان میدهند که ۹۴ درصد از بازاریابان، ایدهٔ مشخصی در مورد مصرفکنندگان خود ندارند و نمیدانند چگونه میتوانند تعامل بلندمدت آنها را تضمین کنند. بنابراین بسیاری از اوقات در تشخیص اینکه مردم چه زمانی و چگونه، چه نیازی دارند، موفق عمل نمیکنند. این مشکل زمانی خودش را نشان میدهد که شما تبلیغ مشابهی از یک هتل را در چندین وبسایت مشاهده میکنید، حالآنکه خودتان دو روز پیش اتاق رزرو کردهاید.
فناوری بلاکچین بسته به تأثیر فرکانس نمایش آگهی روی تمایل مصرفکنندگان، از اعمال تبلیغات مکرر جلوگیری میکند. گرچه به نظر میرسد که کیفیت دادهها (آخرین فاکتور اصلی بلاکچین) مانع از دستیابی به این هدف بهینه خواهد شد، ولی برندها با استفاده از قرارداد هوشمند و دستیابی به پروسههای شفاف و دقیق، از این مسئله عبور میکنند.
اگر مصرفکنندگان اطلاعات بیشتری از ترجیحات خود را به اشتراک بگذارند، برندها درک بهتری از مخاطبان خود خواهند داشت و میتوانند با ارسال پیامهای مرتبط و بهموقع، فرکانس تبلیغات را کاهش دهند. اما بسیاری از مصرفکنندگان تمایلی ندارند اطلاعات شخصی خود را به اشتراک بگذارند؛ زیرا نمیدانند که شرکتها چگونه از این دادهها استفاده خواهند کرد (مشکل بیاعتمادی)،اما بلاکچین بهعنوان یک دفتر کل کاملاً شفاف، به شرکتها کمک میکند اعتماد مصرفکنندگان را جلب کنند.
در حال حاضر نیز مصرفکنندگان حاضرند اطلاعات خود را به ازای دریافت پیشنهادها و خدمات بهتر، با شرکتهای محبوب و مورد اعتماد خود به اشتراک بگذارند. درواقع، مشتریان باید مطمئن شوند که به اشتراک گذاشتن این اطلاعات، برای آنها ارزشآفرینی ملموسی دارد. این بدان معنی است که شرکتهایی که اعتماد کاربران خود را جلب کردهاند و معاملات ارزشمندی را به آنها پیشنهاد میکنند، دسترسی بیشتری به اطلاعات شخصی مردمدارند.
ظهور فناوری بلاکچین، خاتمهٔ این نگرانیها را نوید میدهد، چراکه حالا مصرفکنندگان نهتنها بهطور شفاف شاهدند که بازاریابان و تبلیغکنندگان چگونه از اطلاعات آنها استفاده میکنند، بلکه میتوانند نحوهٔ بهکارگیری دادههای خود را کنترل کنند. از طرف دیگر، بلاکچین فرصت فوقالعادهای را در اختیار به فروشندگان جدید فناوری تبلیغاتی مانند ارائهدهندگان خدمات مخابراتی مانند ورایزن و AT&T قرار میدهد تا با فیسبوک و آمازون وارد رقابت شوند.
در کنار همهٔ این توضیحات، باید تصدیق کنیم که اکوسیستم تکنولوژی- تبلیغات هنوز تا اجرای واقعی فناوری بلاکچین فاصله دارد. یکی از مهمترین موانعی که باید از این راه برداشته شود، سرعت تراکنشها است. ماهیت توزیعشدهٔ بلاکچین ایجاب میکند که تراکنشهای آن توسط ماینرها تأیید شود (۲۰ تا ۳۰ ثانیه).
درحالیکه در دنیای امروزی تراکنشهای تجاری با سرعت بسیار بالاتری صورت میگیرند (میلیثانیه). شرکتها میتوانند تراکنشهای تبلیغاتی خود را به یک بلوک متصل کرده و یک تراکنش واحد ایجاد کنند که البته این امر شفافیت عملکرد آنها را کاهش میدهد. احتمالاً برندها در کوتاهمدت از بلاکچین بهعنوان یکلایهٔ اعتباربخشی پس از معاملات استفاده میکنند.
اما همین فرایند هم پیشرفت بزرگی نسبت به شیوههای فعلی محسوب میشود. باوجود محدودیتهایی که درزمینهٔ سرعت عملکرد بلاکچین وجود دارد، این فناوری چشمانداز کسبوکارهای بازاریابی مبتنی برداده را تغییر خواهد داد.