استراتژی فریب
تاکید همیشگی دیجیتال مارکترها بر داشتن استراتژی است هر چند که استراتژی همان قدر که در صحبتشان قریب است در عملشان غریبتر مینماید اما این تاکیدی است که همواره دارند و حتی اگر بدون هیچ استراتژی کمپینی را شروع کرده باشند به قیمت آسمان و ریسمان به هم بافتن هم که شده سعی میکنند یک استراتژی مندرآوردی ارائه کنند تا بدین شکل از وجهه حرفهای خودشان دفاع کرده باشند.
اما استراتژی غالبی که در برخی از این استراتژیها به چشم میآید استراتژی فریب است، بارها شاهد بودهایم که یک برند فقط به قصد فریب کاربران یا مشتریهایش کمپینی را طراحی و اجرا کرده است، چه بسیارند نمونههای جایزههای گرانقیمت که برایش کلی سر و صدا به پا کردهاند اما در آخر مشخص نشده اصلا آن جایزه به کسی اعطا شده یا نه؟ و یا چه بسیارند وعده تخفیفهای دریایی که در انتها مشخص میشود سرابی بیش نبودهاند.
اما سوال این جاست که چرا یک برند، فروشگاه یا صاحب کالا و خدماتی، استراتژی کمپین مارکتینگ خود را بر مبنای فریب بچیند در صورتی که به اشتباه بودن این امر واقف است؟
در پاسخ باید گفت که نخست آن که نگاه تمامی کسبوکارها در ایران، از عهد بوق بر این که هر چه بیشتر مشتری داشته باشند که در دنیای دیجیتال هم این نگاه به نصب بیشتر اپلیکیشن، تعداد بیشتر کاربر روزانه و ماهانه و الکسای پایینتر به دست آوردن تعمیم پیدا کرده است پس در این دعوای بچهگانه رقبا که «من کاربر بیشتر از تو دارم، دلت بسوزه!» و در فضای بیاخلاقی و فریبی که حاکم شده، هر کسی برای این که از این رقابت عقب نماند مجبور است که کاربران را فریب دهد.
اما عامل دوم همهگیر شدن استراتژی فریب نگاه کوتاهمدت مدیران این کسبوکارهاست، آنها به این توجه ندارند که با این فریبها مشتری بهتر، وفادارتر و تاثیرگذارشان را از دست میدهند، آنها فقط به فروش نزدیک و رونق کسبوکار امروزشان فکر میکنند اما زهی خیال باطل که با این کار هزینههای مارکتینگشان در آینده را به مراتب بالاتر میبرند و هر کس که در چاه فریب و دروغ افتاد مجبور است تا به نابودی رسیدن خودش هم دروغ بگوید و بقیه را فریب دهد!
منبع: کانال اصل مطلب