حاشیه ای بر اصل خبر که از یک دست اندکار رسانه ای بدستمان رسیده:
به نظر می رسد کمبود بودجه صدا و سیما و در پیش گرفتن روش بی برکت و فسادآور مشارکت در ساخت و تولید برنامه های تلویزیونی کلیت اثربخشی این رسانه انحصاری را در معرض خطر ناکارآمدی قرار داده است.
روش محمد سرافراز در مدیریت رسانه ملی تنش آفرین شد و لیکن دستاوردهای خصوصا در تعیین ماموریت شبکه های تلویزیونی و بعضا کاهش تعدد شبکه ها داشت که در سایه تشنجات ایجاد شده به هدر رفت. در هیچ کجای دنیا این همه شبکه ها برای بچه ها تبلیغات مصرفی نمی کنند. این رسانه ملی در تبلیغات برای کودکان از شبکه های عمومی و دولتی هم پیشی گرفته است و مجریان تلویزیونی عملا بازاریاب فروشنده ها شده اند بدون آنکه روحی در کالبد کم جان آن دمیده شود. این درآمد آنتن فروشی به شکل موجود، نتیجه فشارهای مختلفی است که صداوسیما برای خودش و دیگران برای صداوسیما ساخته اند.
در زمانی که همه جای دنیا با مدیریت اقتصادی هالیود، بالیود و گالیود و … درست می شود تا با حداقل منابع حداکثر بهره وری را داشت. طرح شهرک سینمایی ایران در این راستا نه تنها جدی نمی شود و در حد یک پروژه تمام می شود .
متاسفانه ایجاد شبکه های متعدد استانی با هزینه اولیه و هزینه تداوم آن، بدون هیچ توجیه جدی رسانه ای زیر پوشش خرده فرهنگهای کشور خود محل جذب هزاران نفر کارمند شد. کارمندان متعدد دیگری برای شبکه های بی دلیل منجر به ایجاد دهها شبکه شده که انگار غیر از مجوز فیلمبرداری آسان سطح شهر هیچ مزیت دیگری برای جامعه هنری کشور ندارند.
آنها که پول دارند و قابلمه می فروشند هنر ندارند و آنها که هنر دارند پول و سرمایه پیشبرد طرح فرهنگی خود راندارند. در این چرخه بی برکت دست بدست شدن پول، اولویت زنجیره ای از عوامل متعددتولید یک برنامه تبدیل شده به درآمد مستقیم و بعضا چند برابر غیر مستقیم خبرنگار و گزارشگر و مجری و تهیه کننده و …
این قصه سر دراز دارد و لیکن نگارنده با اعتقاد به روزی حلال و آثار آن، علت بی تاثیری صداوسیما در روند فرهنگ ایرانی اسلامی به رغم همه تلاش ها را ناشی از این تزریق مالی عمدتا مشکل دار برنامه های مشارکتی می داند. و سریعترین راه حل آن را کاهش جدی شبکه های تلویزیونی در تهران و مراکز و حذف نسبی تبلیغات سخیف می داند وگرنه صدای واقعی اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال بعنوان رکن اساسی و فرهنگ ساز حمایت از محصول ایرانی از این تلویزیون بیرون نخواهد آمد یعنی نمی تواند بیرون بیاید و در حد شعار و تبلیغ قابلمه رسما چینی اسما ایرانی خواهد ماند
اصل به نقل از تابناک:
نتایج تکان دهنده و غیرمنتظره یک نظرسنجی؛
۴۴ درصد مخاطبان در نوروز تلویزیون تماشا نکردند و ۴۷ درصد ناراضی، ممکن است تماشا نکنند!
در گذشته، این تصور و دورنما وجود داشت که تلویزیون کشورمان، نه تنها مخاطب داخلی را اقناع کند، بلکه در گستره ایران بزرگ و حتی در منطقه و فرامنطقه نیز حضور مؤثری داشته باشد و در واقع، حداقل مردم کشورهای خاورمیانه و به ویژه اهالی کشورهای فارسی زبان تماشاگر ایران باشند اما با این آمارها، آن تصورات فروریخته است.
نتایج تازه ترین نظرسنجی «تابناک» در فضای مجازی، حکایت از آن دارد که بیش از ۴۴ درصد مردم اساساً برنامه های تلویزیون کشورمان را در نوروز تماشا نکردهاند؛ اما آنچه از این آمار خطرناک تر است، نارضایتی ۴۷ درصد از مجموع حدود ۵۶ درصدی از مردم است که تلویزیون را در این روزها دیده اند و با این نارضایتی، ممکن است به همان ۴۴ درصدی بپیوندند که اساسا مشتری تلویزیون ایران نبودهاند و سراغ سایر گزینه ها بروند.
پس از پخش ویژه برنامههای نوروزی، «تابناک» با انتشار نقدی نسبت به نبود برنامههای با کیفیت ایده آل و توزیع اعتبارات محدود سازمان صداوسیما در تمامی شبکه ها برای تولید موازی ویژه برنامههای نوروزی انتقاد و پیشنهاد کرد که ویژه برنامههای تحویل سال در دو شبکه متمرکز و اعتبارات تمامی ویژه برنامه های تلویزیون در این دو برنامه ادغام شود، تا شبکه های صداوسیما با خودشان رقابت نکنند.
تحلیل اولیه این بود که کمبود اعتبارات صداوسیما، توزیع این اعتبارات محدود در گستره وسیع شبکه های تلویزیونی و عدم ارائه تولیدات باکیفیتِ بسیار بالا که با توجه به محدودیت و خطوط قرمز مرسوم توان رقابت با شبکههای ماهوارهای فارسی زبان را داشته باشد، باعث شده تا صداوسیما نتواند به قدر کفایت در نگه داشتن مخاطبان فارسی زبان در پای شبکههای داخلی موفق باشد. این تحلیل در ادامه از ویژه برنامه های تحویل سال ۱۳۹۶، به کل ویژه برنامه های نوروزی تسری یافت و برنامه های باکیفیت بسیار بالا، به شکل محدودی از تلویزیون پخش شد.
بدین ترتیب به نظر نمی رسید، سال ۱۳۹۶ برای تلویزیون با موفقیت شروع شده باشد؛ اما در نهایت انتظار نمیرفت که شاهد ریزش شدید مخاطبان تلویزیون در این ایام صید تماشاگر باشیم. در همین راستا، پس از پایان تعطیلات نوروزی، «تابناک» نظرسنجی منتشر که در آن از مخاطبانش پرسیده بود: «آیا از برنامه های نوروزی تلویزیون راضی بودید؟» و سه گزینه را برای این نظرسنجی مطرح بود: «بله، خیر، ندیدم».۴۴ درصد مردم در نوروز تلویزیون تماشا نکردند و ۴۷ درصد ممکن است تماشا نکنند!
بر اساس نتایج این نظرسنجی که در آن شرکت کردند، ۹ درصد از کیفیت برنامههای تلویزیون رضایت داشتند و ۴۷.۲۹ درصد از کیفیت برنامه های تلویزیون ناراضی بودند. بدین ترتیب مجموع مخاطبان تلویزیون از میان رأی دهندگان این جامعه آماری به حدود ۵۶.۲۹ درصد میرسید. گزینه سوم یعنی «ندیدم» نیز انتخاب ۴۳.۷۱ درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی بود و در واقع کمتر از نیمی از حاضران در این جامعه آماری اساساً تلویزیون کشورمان را در نوروز تماشا نکردهاند!
همچنین آمار ۴۷.۲۹ درصد ناراضیان از کیفیت برنامه های نوروزی، این نگرانی را تقویت میسازد که این قشر ناراضی از کیفیت برنامه های تلویزیون نیز طی یک دوره زمانی چند سال به مرور به ۴۳.۷۱ درصدی بپیوندند که گزینههای دیگری را به جای تماشای مستمر برنامه های تلویزیون ملی کشورمان انتخاب می کنند و صرفاً در موارد خاص و برنامههای حساس نظیر مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری برای چند ساعت به تلویزیون نگاه میکنند.
اگر بپذیریم با توجه به فراگیری اینترنت در سطح کشور و گستره و تنوع وسیع مخاطبان «تابناک»، این جامعه آماری تا حدود زیادی، میتواند وضعیت جامعه را نمایندگی کند، باید از نتایج این نظرسنجی نگران بود و این نگرانی زمانی افزون میشود که درمییابیم در این زمینه اقدامات موثری انجام نمیشود؛ برای نمونه همه شبکههای تلویزیونی دنیا به هر قیمت ممکن، زمینه استمرار تولید برنامههای موفقشان را فراهم میسازند، ولی در تلویزیون حتی امکان تولید مستمر برنامهای چون کلاه قرمزی نیز فراهم نشد.
این کاهش ضریب نفوذ مستمر یک شکست تلقی میشود که در بزنگاههای خاص نتایجش مشخص میشود و میتوان به خوبی تبعاتش را در لحظات حساس درک کرد. اکنون وقت آن است که به جای انکار وضع موجود، تدبیر کرد و به داد رسانه ملی رسید. بدون تردید، مدیران رسانه ملی در راستای بهبود وضعیت تلویزیون تلاش میکنند، ولی نمیتوان انکار کرد که اوضاع تلویزیون به شهادت نظرسنجی ها، هیچ نسبتی با انتظارات مخاطبان ندارد.