ساخت فصل دوم ” جان ویک ” همراه با کیانا ریوز

1836

داستان فیلم حادثه‌ای «جان ویک» که سه سال پیش، بدون مقدمه بر پرده سینما ظاهر شد و تحسین‌های دوستداران فیلم‌های بزن‌بزن را برانگیخت، در «فصل دوم» تقریبا عینا تکرار می‌شود. این بار هم رویدادی غیرقابل پیش‌بینی، «جان ویک» را در آغاز دوره بازنشستگی، به صحنه کشت و کشتار، باز می‌آورد.

 

داستان فیلم حادثه‌ای «جان ویک» که سه سال پیش، بدون مقدمه بر پرده سینما ظاهر شد و تحسین‌های دوستداران فیلم‌های بزن‌بزن را برانگیخت، در «فصل دوم» تقریبا عینا تکرار می‌شود. این بار هم رویدادی غیرقابل پیش‌بینی، «جان ویک» را در آغاز دوره بازنشستگی، به صحنه کشت و کشتار باز می‌آورد.

 

فیلم «جان ویک» که سه سال پیش عواملی مثل پوچی‌گری، طنز، حس و حال، و خشونت پرتحرک هنرمندانه را با هم ترکیب کرده بود، به طوری که از تمهیدهای کلیشه‌ای رنگ‌باخته، مثل آدمکش‌های حرفه‌ای، گنگسترهای بی‌کله روسی، و انتقام خونین، چیز تازه‌ای به وجود آورد، و به خصوص، در کار حرفه‌ای ستاره فیلم، یعنی «کیانو ریوز» روح تازه‌ای دمید.

 

در آغاز داستان فیلم اول مجموعه، «جان ویک»، آدمکش حرفه‌ای، مجبور می‌شود نقشه بازنشستگی را کنار بگذارد، که بتواند ماشین «فورد ماستنگ» آنتیک و قشنگش را از دار و دسته نامرد گانگسترهای روسی پس بگیرد، که البته به کشتار همه آنها در محلات شیک نیویورک منجر شد.

 

در آغاز فیلم دوم، «جان ویک» بار دیگر در فکر آغاز بازنشستگی است، و مشغول چال کردن انبوه اسلحه و مهمات و طلاها و اسکناس در زیرزمین خانه است. اما به خاطر بدهی‌ اخلاقی‌ که به یک همکار سابق دارد، قبول می‌کند که خواهر او را در راس مافیای بین‌المللی مستقر در ایتالیا، از میان بردارد.

 

ایجاد انفجار مهیب در منزل «جان ویک» توسط آن دوست طلبکار هم البته راه دیگری برای «جان ویک» باقی نمی‌گذارد. انفجار انبار اسلحه او را از بین می‌برد، و حسن آن این است که برای خرید تسلیحات جدید، «جان ویک» ناچار می‌شود سراغ سردسته آدمکش‌های حرفه‌ای دنیاگریزی برود که نقش رئیس آنها را «لارنس فیشبورن» ایفا کرده.

 

دنباله‌سازی در سینما، هنگامی جذاب می‌شود که تکرار کلیشه‌ها، با چرخش‌های هنرمندانه وغیرمنتظره همراه بشوند. در «جان ویک» کلیشه‌ها، هم هیجان‌انگیز هستند و هم خنده‌دار.

 

آدمکش حرفه‌ای تودار، مغموم، و کم حرف، و احساساتی، از همان لحظات اول، دل تماشاگر را بدست می‌آورد. تنها مونس «جان ویک» که از غم زن جان باخته‌اش، شب‌ها خواب ندارد، سگی وفادار است که عاشقانه دوستش می‌دارد، و تنهایش نمی‌گذارد. معماری با سلیقه خانه این آدمکش حرفه‌ای، کار هنرمندان «مینیمالیست» معماری مدرن را تداعی می‌کند، و دیوارهای آن، از قفسه‌های پرکتاب، پوشیده است.

 

البته، به قول «رابرت ابل» (Robert Abele)، منتقد لس آنجلسی نشریه Wrap، برای ما مهم نیست که «جان ویک»، حساس، کتابخوان، سگ‌باز، یا عزادار است، بلکه ما دوست داریم آدم کشتن ماهرانه او را تماشا کنیم، و این چیزی است که در فیلم دوم، به خوبی فیلم اول، تحویل داده می‌شود، به خصوص که تقریبا همه عوامل فیلم قبلی، اینجا هم حضور دارند که یعنی تداوم زیبائی‌شناختی مجموعه، حفظ شده است.

دوستان و همکاران

بازیگر «کیانو ریوز» روی فرش قرمز در سینمای «آرکلایت» لس آنجلس، می‌گوید: کم پیش می‌آید که هنرمندانی که از کار با هم تجربه دارند، برای خلق کر جدیدی، گرد هم بیایند.

او می‌گوید از کار کردن مجدد با هنرمندانی که در طول سالها همکاری، با آنها دوست شده، خوشحال است، و دراین میان، به خصوص از بازیگر «لارنس فیشبورن» نام می‌آورد و از کارگردان «چد استالسکی».

«چد استالسکی» که «جان ویک» سال ۲۰۱۴ نخستین فیلمش به عنوان کارگردان بود، دهه‌هاست در هالیوود به عنوان مدیر بدل‌کاری حرفه‌ای در فیلم‌های بزرگ حادثه‌ای، شهرت دارد و از جمله در فیلم «متریکس» با «کیانو ریوز» کار کرده بود.

 

کارگردان چد استالسکی می‌گوید در ساختن دنباله، سعی او به جای بهتر کردن داستان، متمرکز است بر بهتر کردن ایده‌ها، و بهتر کردن کار، که از جمله، به معنی تمرین دادن «کیانو ریوز» است، به مراتب بیشتر از فیلم اول.

مشهور است که آقای «ریوز» بسیاری از صحنه‌های حادثه‌ای فیلم را خودش بازی می‌کند و از بدل بهره نمی‌گیرد. برای لذت بردن از فیلمی مثل «جان ویک»، تماشاگر باید بتواند وجود دنیائی زیرزمینی از آدمکش‌های حرفه‌ای را با ضوابط و مقررات خاص خودش را بپذیرد.

فیلم «جان ویک: فصل دوم» این بار هم از توانائی «استالسکی» در چیدن صحنه‌های زدوخورد و بدل‌کاری با انواع وسائل نقلیه موتوری، بهره می برد.

 

از ویژگی‌های تحسین‌شده فیلم «جان ویک»، رقص‌نگاری زدوخوردهای هیجان‌انگیز در فضاهای بسته بود که به جای دوربین روی دست و قطع‌های زیاد، که معمول فیلم‌های حادثه‌ای هالیوودی است، با دوربین ثابت فیلمبرداری شده بود.

حضور عوامل فیلم اول در فیلم دوم، سبب شده که بسیاری از ویژگی‌های بصری و فنی آن فیلم، اینجا هم تکرار شود، از جمله فیلمبرداری زدوخوردهای هیجانی در محیط‌های بسته، که در چندین سکانس، شاهد آن هستیم، از جمله، سکانسی در یک اتاق آینه در یک موزه.

ارزش بازسازی

منتقدها اشاره کرده‌اند که موفقیت فیلم «جان ویک» به قدری بود که ارزش بازسازی و تبدیل شدن به «فرنچایز» را داشت. «جاستین لو» منتقد «هالیوود ریپورتر» می‌نویسد فیلم حادثه ای جمع وجور «جان ویک»، تبدیل شده به یک فرنچایز بین‌المللی، از جنس «جیمز باند» و «جیسن بورن» و «بالاتر از خطر» Mission Impossible .

 

موفقیت هر دو فیلم، به زعم این نویسنده، آشکارا مبتنی است بر شخصیت‌سازی خاص «کیانو ریوز» که به آدمکش حرفه‌ای، جدیت، متانت و صداقتی تحسین‌آمیز می‌بخشد.

تکرار

معمول دنباله‌سازی سینمائی این است که داستان موفق فیلم اول، در فیلم‌های بعدی، عینا تکرار می‌شود، نمونه معروف آن «راکی» است که بارها، همان داستان را بازسازی می‌کند.

 

«ادوارد داگلاس» منتقد «دیلی نیوز» نیویورک روی همین نکته دست گذاشته که اگر از فیلم اول خوشتان آمده، بنابراین برای شما مهم نخواهد بود که همان غذا را بار دیگر نیمگرم کرده‌اند و جلوی شما می‌گذارند.

 

اما به قول «پیتر تراورس» منتقد مجله فرهنگی «رولینگ استون»، این فیلم به عنوان آتشبازی حادثه‌ای، عین جنس است، و سینمای خالص است، موشکی از ماده محرکه «آدرنالین» است، ساخته شده از صدا و تصویر، که به محض برخورد، منفجر می‌شود.

 

«کریس ناشاواتی» منتقد هفتگی پرفروش «اینترتینمنت ویکلی» بعد از تعریف از چهره‌های تازه، از جمله «کامن» رپر شیکاگوئی، که نقش محافظ رئیس تبهکارها را در ایتالیا بازی می‌کند، و البته «لارنس فیشبورن»، می‌نویسد: فیلم «جان ویک» مال «کیانو ریوز» است که با کت شلوارهای ساده ولی خوشدوخت، و نگاه خیره یخ‌زده‌اش، خرخره تماشاگر را ول نمی‌دهد. حرفه «جان ویک» کشتن است، و کسب وکارش، بسیار خوب.

این مطلب را به اشتراک بگذارید:

LEAVE A REPLY