رابطهی کارگردان با بازیگر چگونه است؟
تمایز سینما و تلویزیون با تئاتر در هدایت بازیگر
مهمترین تصمیم بعد از انتخاب فیلمنامه در سینما این است که چه کسی در آن بازی کند یا چه کسانی برای نقشهای آن برگزیده شوند.
در کارگردانی بازیگرها مهمترین مطلب، انتخاب صحیح افراد است، زیرا بازیگران قادرند صحنهیی را بسازند یا از بین ببرند. ممکن است صحنهی زیبایی در فیلمنامهی خود داشته باشید و به زیبایی هم آن را کارگردانی کنید اما آن چه که اشکال به وجود میآورد انتخاب بازیگر / هنرپیشه نامناسب باشد، بنابراین شخصیت مورد نظر در فیلم بلافاصله افت میکند.
رابطهی کارگردان با بازیگر
گاهی نیز ممکن است شخصیتی را که در فیلمنامه ضعیف پرورده شده، به دست بازیگر باتجربهیی بدهید و از آن شاهکاری بسازد، پس بسیاری از کارگردانها تمایل دارند در انتخاب بازیگر آزاد باشند و خود، بازیگرانشان را انتخاب کنند؛ بعضی نیز این کار را به کمک مشاورینی زبردست که در اصطلاح «بازیگردان» نامیده میشوند به انجام میرسانند و حتی گاه پیش میآید که فیلمنامه بر اساس شخصیت بازیگری مشخص نوشته شده و دیگر گریزی از آن نیست، اما همهی کارگردانها، به اتفاق، از این که تهیه کننده بازیگری را به آنها تحمیل کند ناراضی هستند.
اولین بررسی کارگردان روی بازیگرش، کنکاش دربارهی شباهتهایی است که شخص مورد نظر باید از نظر جسمی، نحوهی برخورد، شیوهی رفتار و خصوصیات اخلاقی با شخصیتی که در فیلمنامه هست، داشته باشد.
اصولاً هر کارگردانی مایل است بازیگرانش انعطافپذیر، سریعالانتقال، باذوق، خلاق و ماهر باشند چرا که حرفهی بازیگری اساساً محتاج چنین خصایصی است. بازیگر باید قادر باشد با بهرهگیری از میمیک صورت، فن بیان، تأکید در کلام، نرمش بدن، شیوهی راه رفتن و به راحتی شخصیت مورد نظر را القا کند.
از این رو تبحر در نشان دادن چنین حالاتی نیازمند نشأت گرفتنشان از روح و روان بازیگر بوده که پرواضح است هر چه تجربه بیشتر باشد ارایهی بازیگری نیز کاملتر خواهد بود، ولی با این وجود موفقیت بازیگر در سینما بستگی زیادی به هنر کارگردان در هدایت او دارد.
البته کارگردان درس بازیگری نمیدهد بلکه به بازیگر کمک میکند تا از فیلمنامه برداشت درستی داشته باشد، چرا که بعضی از بازیگران چنان غرق برداشت شخصی خود از شخصیت داستان میشوند که قادر به هماهنگی با دیگر شخصیتهای فیلم نیستند.
باید در نظر داشت که بازی در سینما و تلویزیون به مقیاس گستردهیی با بازی در تئاتر تفاوت دارد، زیرا به تکنیکهای افزودهیی علاوه بر تکنیکهای بازی در تئاتر نیاز دارد که اگر بازیگر به آنها واقف نباشد نمیتواند در سینما و تلویزیون ایفاگر نقش موفقی در سینما باشد.
کارگردان میتواند با بهرهگیری از فنآوری و امکانات ویژهی سینما و تلویزیون، کمکهای شایان توجهی به بازیگر ارایه دهد تا حدی که همین قابلیتها باعث شده عدهیی بدون داشتن سابقهی تئاتری و فنون بازیگری صحنه، به ستارههای عالم سینما و بازیگران موفقی در تلویزیون بدل شوند.
از جمله وجوه تمایز سینما و تلویزیون با تئاتر مسایلی است همچون:
تداوم (Continuity)
بازیگر سینما هفتهها و ماهها باید وحدت شخصیت پردازیاش را حفظ کند، حال آن که ممکن است طی این مدت، روزانه، مقدار کمی از آن را مقابل دوربین عرضه کند.
گاهی پیش میآید که بازیگر آخرین صحنهی فیلم را در ابتدا بازی کرده یا صحنههایی را که از نظر حسی بسیار با هم متفاوت هستند در یک روز بازی کند، اما کار بازیگر تئاتر متداوم است و کارگردانش با تمرینهای طولانی، او را به سمت اجرای مستمر هدایت میکند در حالی که کارگردان سینما بازیگرش را مرحله به مرحله پیش میبرد.
زاویهی دید (Angle)
نمایش را آنچنان که خود میخواهیم تماشا میکنیم، اما فیلم را چنان میبینیم که کارگردان میخواهد. در تئاتر برای تأکید روی قسمتهای خاصی بازیگر با توسل به انفعالات فیزیکی توجه تماشاگر را جلب میکند، ولی در سینما، میزانسنهای اعمال شده از سوی کارگردان است که این کار را انجام میدهد؛ (همچنین ببینید: زاویه دید)
از جمله تقطیع (Break Down)، اندازهی نما (Scale)، مکان دوربین (Set-up)، حرکت دوربین (Moving Camera)، نوع عدسی (Lense) و چگونگی نورپردازی (Lighting). البته در مرحلهی پستولید هم عواملی چون تدوین (Editing)، جلوههای ویژه (Special Effect)، موسیقی متن یا موسیقی فیلم (Musical Score) و دوبله (Dubbling) بر نحوهی عملکرد بازیگر، تضعیف یا تقویت آن، تأثیر میگذارند که همهی آنها نیز تحت نظارت و تأیید نهایی کارگردان فعالیت میکنند.