در بسیاری از کشورها تصویر فرد بخشی از حریم شخصی شماست. در نتیجه عکسبرداری یا فیلمبرداری بدون اجازه از شما نقض این حریم دانسته میشود.
به همین دلیل است که در برخی از کشورها دوربینهای امنیتی مربوط به منازل یا مکانهای عمومی (شرکتها یا پاساژها) تابع قوانین و مقررات بسیار سختگیرانهای هستند. مثلا دوربین حفاظتی منازل نمیتوان بیش از یک متر از جلوی درب خانه را فیلمبرداری کند! چرا؟ چون حریم شخصی افرادی که از خیابان یا آن کوچه عبور میکنند، نقض میشود! البته حریم شخصی براساس توسعهی فناوری تعاریف مختلفی مییابد. امروزه در عرصهی ژنتیک این پرسش طرح میشود که «آیا ژنهای ما، حریم شخصی ماست؟»
اما با گسترده شدن ابعاد پروندهی فیسبوک و “کمبریج آنالیتیکا” این پرسش میتواند به این صورت تغییر یابد: «آیا ویژگیهای شخصیتی ما جزو حریم شخصی ماست؟» این که کسی بداند ما تا چه اندازه خوشاخلاق یا شجاع هستیم، تا چه حد خطرناک است؟ به نظر میرسد این موضوع کاملا خطرناک است! نه تنها برای خود ما، بلکه فراتر از آن برای کشور ما!
“کمبریج آنالیتیکا” که یک شرکت تحلیل داده بود، به دادههای شخصی شهروندان فیسبوک دسترسی داشت و از آنها در زمینههای مختلف سوءاستفاده کرده بود. این شرکت نه تنها از این دادهها در مقاصد تجاری و تبلیغاتی بهره برده، بلکه به نظر میرسد در انتخابات آمریکا و کشورهای بسیاری نیز دستکاری کرده است.
در فیلم کوتاهی که در ادامه آمده، نحوهی کار این شرکت و استفادهی آن شرکت از فیسبوک به صورت ساده تشریح شده است. حالا بیش از گذشته مشخص میشود که بخشی از “حقوق شهروندی” در عرصهی فناوری، به تعریف ما از حریم شخصی میگردد.
ابعاد ترس از شبکههای اجتماعی
۱-شنود: به صورت سادهانگارانهای ترس مردم از شبکههای اجتماعی، ترس از دسترسی فرد دیگری به چتها، پیامها و عکسهای آنها است؛ اما به نظر میرسد این ترس شاید کماهمیتترین و پیش پا افتادهترین ترس است.
۲-بازاریابی شخصی: هر فرد بر اساس رفتار و کنشهایی که در شبکههای اجتماعی دارد میتواند در معرض آسیب قرار گیرد. اگر کسانی شخصیت شما را بشناسند و بر اساس آن شما را ترغیب به خریدها یا انتخابهایی کنند که مورد نیاز شما نیست، اسمش را چه میگذارید؟ مثلا اگر تبلیغات بر اساس رفتار شما به گونهای طراحی شود که میزان هزینههای شما را افزایش دهد؟
۳-تاثیردهی بر رایها و انتخابات: تجربهی “کمبریج آنالیتیکا” به ما نشان میدهد که شناسایی شخصیت فردی ما میتواند منجر به اتفاقهای وحشتناکتری نیز شود. با شناسایی شخصیت ما، هر یک از ما میتوانیم مورد هدف پیامهای انتخاباتی یا سیاسی قرار گیریم تا ادراک ما از واقعیت تغییر یابد. این شرکت با همین تکنیک توانست در انتخاب گذشتهی آمریکا، بسیاری از افراد را ترغیب کند تا علیرغم ضعفهای آشکار ترامپ به او رای دهند! به همین ترتیب میتواند ادراک ما از واقعیت را نیز تغییر دهد!
به نظر میرسد ما بیآنکه شبیه شخصیتهای رمان ۱۹۸۴ جورج اورول باشیم، مشغول زندگی در این رمان هستیم.
ما و شبکههای اجتماعی
صرف نظر از اینکه تلگرام میتواند خود به خود خطرناک باشد، به نظر میرسد فیلترینگ آن نیز میتواند ترسها را بیشتر کند. شبکههای اجتماعی و پیامرسان موجود که توسط حمایتهای دولتی در حال شکلگیری هستند، متعلق به چه افرادی است؟ چه کسی میتواند تضمین دهد از اطلاعات مانند کمبریج آنالیتیکا در خصوص اهداف سیاسی استفاده نخواهد شد؟ چه گروههایی با چه جهتگیریهای سیاسی اکنون مالکان این شبکههای جایگزین ملی هستند؟
به نظر میرسد باید به پاسخهای این پرسشها با دقت توجه کرد. حساسیت نسبت به این تصمیم نباید غیرضروری دانسته شود. راهحلهایی که برای تضمین حفظ حقوق شهروندی و حریم شخصی پیش روی ما است، بدون شک بخشی فناورانه و بخشی اجتماعی است.
یکی از راهحلهای فناورانه این است که مردم تنها به آن دسته از شبکههای اجتماعی مهاجرت کنند که به صورت متنباز (Open Source) قابلیت ارزیابی عمومی و شفاف توسط متخصصان وجود داشته باشد. نه تنها اپلیکیشن قابل بررسی باشد، بلکه در سمت سرور نیز قابلیت ارزیابی و بازرسی آزاد وجود داشته باشد. هر چند استفاده از فناوری بلاکچین نیز میتواند در افزایش این اطمینان نقش بازی کند.
در وضعیت فعلی هیچکدام از پیامرسانهای داخلی به این صورت رفتار نکردهاند. به امید آنکه اعتماد مردم به عنوان اصلیترین عامل موفقیت بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد.