از مقدّمهء کتابِ «افتخاری بالاتر از این نیست»
آخرین روزِ کاریام داشت تمام می شُد که…، دست از کار کشیدم تا نگاهی به عکسِ چهار تن از وزرای پیشینِ امورِ خارجه بیندازم، یکی تصویرِ «توماس جفرسون» بود، تصویرِ توماس جفرسون را همه پیششان دارند، و یکی هم «جورج مارشال» که قطعا برجستهترین و قهارترین وزیر امور خارجه ایالات متحده بوده، خُب…، تصویر جورج مارشال را هم همه پیششان دارند!
اما من خواسته بودم، تصویرِ «دین آچسون» و «ویلیام سووارد» را هم برایم بیاورند، عکسِ آچسون زینتبخش دیوارِ دفترم هم بود، سال ۱۹۵۳ که او از وزارتخانه رفت این پرسش اذیتش میکرد که:، «چه کسی باعثِ باخت به چین شد؟»، کُلّی آدم بابتِ ناتوانیِ امریکا در جلوگیری از پیروزیِ «مائو تسهتونگ»، او را سرزنش میکردند، اما حالا همه او را در جایگاهِ «یکی از پایهگذارانِ ناتو» به یاد میآورند!
تصویرِ «ویلیام سووارد» را هم خواسته بودم، چرا کسی باید «تصویرِ سووارد» را در جمعِ مردان پرافتخارش داشته باشد؟، خُب…، او آلاسکا را خرید!، در سال ۱۸۶۷ سووارد به شدت مورد انتقاد بود که «چرا میخواهی بابتِ آن یخچال هفت میلیون دلار به تزارِ روسیه پول بدهی؟»، و تصمیمِ خرید خیلی زود معروف شد به:، «حماقتِ سووارد»، یک روز داشتم با وزیرِ دفاعِ وقتِ روسیه «سرگِئی ایوانف» صحبت میکردم، همان تازگیها سفری به آلاسکا کرده بود، گفت «خیلی زیباست… من را یادِ روسیه میاندازد!»،به شوخی گفتم: «سرگِئی… اونجا قدیمها جزوِ روسیه بود!»، الان ما همه خوشحال و خرسندیم که:، «سووارد آلاسکا را خرید» !
این تصاویر فقط تزئینهایی برای میزم نبودند، یادآورِ چیزی بودند که من همیشه به رسانهها و دیگران گفتهام: «تیترهای خبریِ روز» و «قضاوتِ تاریخ» به ندرت یکیاند!
حسین دهباشی